هر چیز كه خوار آید،روزی بكار آید

این مثل را بیشتر برای تشویق به صرفه جویی بكار می برند و می خواهند بگویند هر چیز اندك و بی اهمیت هم یك روز به درد می خورد .

یك روز مردی روستایی با پسرش می خواستند از دهی به ده دیگر بروند پدر سفرهٔ نان را برداشت و گفت آب هم در صحرا پیدا می شود . وقتی از كوچه باغها می گذشتند در راه یك نعل آهنی افتاده بود ، پدر گفت : این را بردار كه به كار خواهد آمد . پسر گفت : پدر جان ، یك پاره آهن شكسته به چه كاری می آید . . .

ادامه مطلب رو حتما بخونید!

ادامه نوشته

کلاهش پس معرکه است

این مثل یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمی رود .


در زمان گذشته معمول بود که دراویش وشعبده بازها در سر چهارراهها و معابرعمومی معرکه می گرفتند و چند چشمه بازی می کردند ، یعنی هنرها و شعبده بازیهای خود را ضمن اظهارمطالب مشروحی به تماشاچیان نشان می دادندو به فراخور اهمیت هنری که عرضه می کردند از تماشاچیان مبلغی پول به عنوان چراغ الله دریافت می داشتند .

ادامه نوشته

ریگ به کفش داشتن

این ضرب المثل یعنی فرد غیرقابل اطمینان است و مکر و حیله ای در سر دارد.

ریشه آن برمی گردد به اینکه در قدیم یکی از جاها برای پنهان کردن سلاح برای مواقع دفاع از خود و حمله به دشمن ساقه کفش بود. در ساقه پوتین یا چکمه شمشیر و خنجر و سنگ و ریگ می توان پنهان کرد که دیده نشود و موجب بدگمانی نشود ولی در موقع مقتضی از آن استفاده کرد.

وقتی می گویند فلانی ریگی به کفش دارد یعنی ظاهرا شخص سالم و بی خطری به نظر می آید اما در موقع مناسب باطن بد خود را ظاهر می کند و خطر می آفریند.

به امید کفش هایی  بدون  ریگ...

سادگی

چرا همه ی ما کودکی را دوست داریم ؟ ..


فکر می کنم به این دلیل که کودک نقاب ندارد ..


هنوز نقاب را کشف نکرده .. هنوز دورو نشده .. هنوز دنیای باید ها و نبایدها  


را نفهمیده .. هنوز مجبور نیست برای تنازع بقایش خودش را پنهان کند ..


 هنوز خودش است ..


همانی که همه ی اسطوره ها و آدم حسابی ها سفارش می کنند ..


  خودت باش ...

    رضا کیانیان


من نباید چیزی باشم که تو می خواهی ..


تویی که تو از من می سازی ..


آزروهایت یا کمبودهایت هستند ...

            ماهاتما گاندی



زندگی را با چیزهای بسیار ساده باید پُر کرد ..


ساده ها ..


سطحی نیستند .

  نادر ابراهیمی


خیلی سخت است هنگامی که ..


مردم فقط وقتی دوستت دارند ..


که شخص دیگری باشی ...

ژوان هریس


بند «پ»

من بالاخره نفهمیدم حق دادنیه یا گرفتنی؟

چقد سخته وقتی مثل آب خوردن حقت رو بخورن وهیچ کاری نتونی بکنی...

چقد دردناکه وقتی میری خواهان حق خودت فقط حقت بشی خیلی راااحت بهت بگن از دست ما کاری بر نمی آید نامه از مدیریت اومده،

چقد سخته وقتی خودشون هم می دونن و می گن  آره حق تو بوده ولی . . .

چقد سخته وقتی خبرش می پیچه و همه زنگ میزنن بهت ولی تو

باید بگی آره حق من بووود  ولی خیلی راحت خوردنش و من هیچ

کاری نتونستم بکنم،

اون موقع چه کاری از دستت بر میاد چه کار میتونی بکنی؟

داد و بیداد

گریه 

اعتراض

غصه خوردن؟؟؟

آخه مدیرهایی که خیلی راحت از بند«پ» استفاده میکنید، یکم به

اون جوونی فکر کنید که داره حقش این وسط ضایع میشه

آره منم مثل خیلی های دیگه قربانی این بند شوم شدم .

نکنید این کارو نکنید

                    بخدا دنیا ارزش این فداکاری و لطف شما رو نداره!

آغاز مردن


اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

دعا

آموخته ام که همیشه  برای کسانی که قادر به کمک کردنشان نیستم  دعا کنم !

به یاد داشته باش

گاهی وقتا لازمه مثل یه رهبر ارکستر رفتار کنیم:

به همه پشت کنیم و مشغول کار خودمون باشیم،

چون بعد از اینکه کارمون تموم شد همه اونایکه بهشون پشت کرده بودیم،

مجبورن بلندشن و تشویقمون کنن!

شعر باران


كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند

بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها

رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را

شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران كه می بارد شما را تر كند



روزمعلم

پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش در کنار نهاد
بر سر لوح او نوشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر

خورشید زندگی


تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جا دارد

به مادرم…

که مهرش تا ابد در دلم جای دارد.

تو بهترین گل، میان شهر گلهایی

تو رنگ آفتابی،

شب که می رسد، مثل ستاره،

گویا مهتابی

مادر خوبم، روزت مبارک

تقدیم به مادران

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر

کارت پستال مخصوص روز مادر


مادر در جریان تاریخ!

روزمادریا روز زن نه تنها در ایران بلکه در سایر ملل از هر دین و مذهب از دیرباز برای قدردانی از زحمات مادران و زنان گرامی داشته میشود.

در هر کشور یا مذهب روز بخصوصی را به این عنوان نامگذاری کرده اند، مثلا در انگلستان و یونان یکشنبه مادر که روز جشن ظهور مسیح می باشد روز گرامیداشت زن است، یا روز مریم مقدس در کشور های کاتولیک و یا 20 جمادی الثانی روز تولد دختر پیامبر اسلام در ایران به عنوان روز زن نامگذاری شده است.

در ژاپن زادروز همسر وقت امپراتور و در تایلند 12 اوت روز تولد ملکه سیریکیت به عنوان روز مادر گرامی شمرده می‌شود، در ایران نیز پیش ازانقلاب 57 روز 25 آذر زادروز فریده قطبی مادر فرح دیبا به نام روز مادر نامگذاری شده بود.

در آلمان در دهه 1920 زاد و ولد خیلی پایین بود و موجب شیب روبه پایین رشد جمعیت شده بود که سیاست مداران جامعه آن را ناشی از کار زنان در خارج از خانه می دانستند، به همین خاطر روزی به نام روز مادر (Muttertag) نامگذاری کردند که مادر بودن را در جامعه با ارزش کنند و ارزش های مادری را در میان مردم رواج دهند.

در کره جنوبی 8 مه به عنوان روز پدر و مادر نامگذاری شده است و در مغولستان روز 1 ژوئن به عنوان روز مادران و بچه‌ها نامگذاری شده است.

همه این نامگذاری ها و توجهات برای قدردانی از مقام والای مادران بوده و تلاش برای تقدیر از مقام مادر همواره در طول تاریخ دغدغه تمام ملل و جوامع بوده است.

مادر

مادر، ای پرواز نرم قاصدک

مادر، ای معنای عشق شاپرک

ای تمام ناله هایت بی صدا

مادر ای زیبا ترین شعر خدا


کارت پستال مخصوص روز مادر

اگر یار یار من باشد


خوش است خلوت اگر یار یار من باشد       نه آنکه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم                که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

روا مدار خدایا که در حریم وصال               رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

همای گو مفگن سایه شرف هرگز             در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

بیان شوق چه حاجت که حال آتش دل       توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

هوای کوی تو از سر نمی رود آری              غریب را دل سرگشته با وطن باشد

به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ    چو غنچه پیش تو اش مهر بر دهان باشد


...

خدایا …
تو دنــیای ما آدمــا …
یه حالتی هست به نام ” کــم آوردن ” !
تو که خــدایی و نمیتونی تجربش کنی …

خــوش به حــالت …

مهربانی


عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر

مهربانی حاکم کل مناطق می شود...


سهراب

اگر سهراب سپهری در زمان ما دانشجو بود.....
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
...
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم

به سلامت

گفتی که دگر در تو چنان "حوصله" ای نیست

 

گفتم که مرا دوست نداری "گله" ای نیست

 

رفتی و خدا پشت و پناهت "به سلامت"

 

بگذار بسوزد دل من "مسئله" ای نیست. . .

 

 

 

سوخته دل

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

             بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد

کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش

           عاشقان سوخته دل نام تمنّا ببرد

باغبانا ز خزان بی خبرت می بینم

        آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد

رهزن دهر نخفته است مشو ایمن از او

                   اگر امروز نبرده ست که فردا ببرد

در خیال این همه لعبت به هوس می بازم

                     بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد

علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد

                   ترسم آن نرگس ترکانه به یغما ببرد

سِحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار

                  سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد

جام مینایی می سدّ ره تنگدلی است

                    منه از دست که سیل غمت از جا ببرد

راه عاشق ارچه کمینگاه کمانداران است

                   هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد

حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار

                   خانه از غیر بپردازد و بهل تا ببرد